آیه 82 سوره زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی

سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ

[43–82] (مشاهده آیه در سوره)


<<81 آیه 82 سوره زخرف 83>>
سوره :سوره زخرف (43)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

خدای آسمانها و زمین و پروردگار عرش (عظیم) از آنچه کافران توصیف او کنند پاک و منزّه است.

منزّه است پروردگار آسمان ها و زمین، پروردگار عرش از آنچه [درباره او] توصیف می کنند.

پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش، از آنچه وصف مى‌كنند منزه است.

منزه است پروردگار آسمانها و زمين و پروردگار عرش از آن نسبتها كه به او مى‌دهند.

منزه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می‌کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Clear is the Lord of the heavens and the earth, the Lord of the Throne, of whatever they allege [concerning Him]!

Glory to the Lord of the heavens and the earth, the Lord of power, from what they describe.

Glorified be the Lord of the heavens and the earth, the Lord of the Throne, from that which they ascribe (unto Him)!

Glory to the Lord of the heavens and the earth, the Lord of the Throne (of Authority)! (He is free) from the things they attribute (to him)!

معانی کلمات آیه

«رَبِّ»: مالک و مدبّر. خداوندگار.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ «81»

(اى پيامبر! به آنان) بگو: اگر براى خداوند رحمن فرزندى بود پس من اولين پرستنده بودم (و به آن فرزند احترام مى‌گذاردم).

سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ «82»

منزّه است پروردگار آسمان‌ها و زمين، پروردگار عرش، از آنچه او را توصيف مى‌كنند.

جلد 8 - صفحه 478

پیام ها

1- در گفتگو با مخالفان مدارا و مماشات كنيم. «إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ» اين جمله به خاطر كوتاه آمدن در گفتگو است و گرنه خداوند فرزند ندارد و بايد جمله‌ى «لو كانوا» بكار رود.

2- هرگاه در سخنى احتمال نقص براى خداوند بود مناسب است او را تنزيه كنيم. إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ ... سُبْحانَ‌

3- پروردگار هستى چه نيازى به فرزند دارد. «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (82)

سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: منزه و پاك است پروردگار آسمانها و زمينها، رَبِّ الْعَرْشِ‌: پروردگار عرش عظيم، عَمَّا يَصِفُونَ‌: از آنچه وصف مى‌كنند كافران ذات يگانه او را بآنكه صاحب ولد است.

تنبيه: ذكر ربوبيت آسمان و زمين و عرش دلالت است بر آنكه اتخاذ ولد از صفت اجسام، و منافى قادريت او سبحانه بر خلق اين اشياء و تدبير آنست، و ذات الهى از جسميت و عوارضات آن منزه و مقدس باشد، پس حق جل و علا

جلد 11 - صفحه 502

منزه است از حيث نسبت به ابوت و بنوت، زيرا حق تعالى اجل و اكرم و اعلا از آنست كه براى او ولدى و والدى باشد.

حضرت باقر عليه السلام فرمايد: (لم يلد و لم يولد) ولد و فرزندى براى او نخواهد بود كه وارث ملك و سلطنت او شود، و متولد از چيزى نشده تا از براى او والد و پدرى باشد كه شريك در ربوبيت او باشد، و شريكى براى او نيست كه معاونت نمايد او را در امر سلطنت. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ (76) وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ (77) لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ (78) أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ (79) أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى‌ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ (80)

قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ (81) سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (82) فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (83) وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (84) وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (85)

ترجمه‌

و ستم نكرديم آنها را ولى بودند آنها ستمكاران‌

و ندا كنند اى مالك بخواه تا حكم كند بر ما بمرگ پروردگار تو گويد همانا شما درنگ كنندگانيد

بتحقيق آورديم براى شما حق را ولى بيشتر شما حقّ را ناخوش دارندگانيد

بلكه محكم گردانيدند امرى را پس همانا ما محكم گردانندگانيم‌

آيا ميپندارند كه ما نميشنويم سخن درونى و گفتار محرمانه بيرونى آنها را آرى و فرستادگان ما نزد آنها مينويسند

بگو اگر بود براى خداوند فرزندى پس من اوّلين عبادت كنندگانم‌

منزّه است پروردگار آسمانها و زمين و پروردگار عرش از آنچه وصف ميكنند

پس واگذارشان فرو روند در درياى جهالت و بازى كنند تا ملاقات كنند روزشان را كه وعده داده ميشوند

و او است آنكه در آسمان معبود است و در زمين معبود و او درست كردار دانا است و برتر است‌

آنكه مرا و را است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و نزد او است علم به قيامت و بسوى او باز گردانيده ميشويد.

جلد 4 صفحه 616

تفسير

خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه كه متعرّض عذاب كفّار و فجّار شده بود ميفرمايد ما بآنها ستم ننموديم چون ما عادليم و كسى را بى سببى عذاب نميكنيم ولى آنها ستم نمودند بر پيغمبر ما و آل اطهار او و ما آنها را مجازات مينمائيم و چون مأيوس از نجات و رهائى از عذابند بمالك دوزخ كه مدير امور آن است از جانب خداوند بآواز بلند از شدّت عذاب خطاب نمايند كه ميخواهيم از تو بخواهى از خدا ما را مرگ دهد و گفته‌اند بعد از هزار سال مالك جواب ميدهد بايد شما هميشه در جهنّم بمانيد و خدا ميفرمايد ما حقّ را بتوسط پيغمبر بشما ارائه داديم ولى شما از حقّ بدتان مى‌آمد و قمّى ره فرموده مراد از حقّ ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است بلكه اصرار و ابرام نمودند در انكار حق و مخالفت با اهل آن ما هم اصرار و ابرام مينمائيم در عذاب و جزاى آنها اينها گمان ميكنند كه ما سخنان درونى و گفتگوهائى را كه محرمانه با هم مينمايند در خارج براى ضديّت با خانواده رسالت و كوتاه نمودن دست ايشانرا از اجراى او امر حق نميشنويم و بيايد در سوره محمد (ص) انشاء اللّه تعالى از امام صادق عليه السّلام كه اين آيه در باره ايشان نازل شده و اينجا قمّى ره فرموده مراد معاهده آنها است در كعبه كه نگذارند امارت باهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم برسد ولى غافلند از آنكه خداوند همه جا حاضر و ناظر و شنوا است و ملائكه مأمور بنوشتن اعمال و اقوال بندگان تمام سخنان آنها را ثبت و ضبط مينمايند و چون مشركين مكّه و يهود و نصارى هر يك بنحوى قائل بودند كه خداوند اولاد دارد به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دستور داده شد كه بفرمايد اگر خدا فرزند داشت من كه اوّل عبادت كنندگان خدا بودم و معرفتم باو بيش از همه بود منكر نميشدم ولى من ميگويم خدا منزّه از ولد و والد و همسر و همتا و شريك است اين معنى بنظر حقير رسيد ولى مفسّرين هر يك معناى ديگرى نموده‌اند كه حاجت بذكر آنها نيست و قمّى ره فرموده مراد آنستكه من اوّل عار دارندگانم كه براى خدا ولد باشد و مؤيّد اينمعنى آنستكه بعضى بجاى العابدين العبدين قرائت نموده‌اند چون آن بمعناى بى‌رغبتان و ننگ و عار دارندگان است و در منتهى الارب يكى از معانى عابد را مرد با ننگ و عار ذكر نموده و نقل كرده كه بعضى عابدين در اين آيه را باين معنى دانسته‌اند و بنابر اين‌

جلد 4 صفحه 617

مراد ننگ و عار داشتن از عبادت چنين خدائى است و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از عابدين جاحدين است و تأويل در اين قول باطنش ضدّ ظاهر است كه شايد اشاره به بيان حقير باشد و انصاف آنستكه ظاهر آيه شريفه هم اشكالى ندارد چون مفاد قضيّه شرطيّه اخبار از ملازمه است يعنى اگر خدا ولدى داشت من اوّل عبادت كنندگان آن ولد بودم براى عبادت و تعظيم والدش ولى من نيستم و عبادت نميكنم جز خدا را پس معلوم ميشود كه او ولد ندارد و محتمل است تأويل بعار و انكار براى رفع زنندگى آن بنظر عاميانه شده باشد و اللّه تعالى و امنائه اعلم بحقائق آياته و تنزيه فرموده است خداوند خود را از آنچه اثبات مينمايند كفار براى او از ولد و شريك چون خالق آسمانها و زمين و عرش كه مكرّر مراد از آن بيان شده در ضمن آية الكرسى و غيرها بى‌نياز از اتّخاذ ولد و شريك است و امر فرموده است به پيغمبر خود كه آنها را بحال خودشان واگذار فرمايد تا در درياى جهالت و نادانى و محيط سفاهت و شهوت رانى غوطه‌ور شوند و در دنياى فانى بلهو و لعب مشغول گردند تا قيامت كه نتيجه اعمال خودشان را مشاهده نمايند و خداوند مستحق پرستش و ستايش است در آسمان و زمين و چون عبادت اهل آسمان و زمين هر كدام بحسب حال خودشان است و تفاوت دارد كلمه آله تكرار شده و تمام افعال او از روى علم و حكمت است و برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود خداوندى كه سلطنت حقّه آسمانها و زمين و ما بين آن دو از آن او است و بركات او متّصل و دائم است بر اهل آنها و مانع و مزاحم و معارضى براى او نيست و علم بروز قيامت و موعد معيّن آن مخصوص باو است و بازگشت تمام خلق باو و حكم او است در آنروز و مكرّر ذكر شده است چگونگى آن و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده است كه بجاى يا مالك يا مال بترخيم و حذف حرف آخر قرائت فرموده و گفته‌اند مشعر است بضعف كفّار از اداء كلمه بتمامى و آيات اخيره تماما مثبت توحيد است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


سُبحان‌َ رَب‌ِّ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ رَب‌ِّ العَرش‌ِ عَمّا يَصِفُون‌َ (82)

منزه‌ ‌است‌ پروردگار آسمانها و زمين‌ و پروردگار عرش‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌شما‌ توصيف‌ مي‌كنيد ‌يعني‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ولد قرار مي‌دهيد.

سُبحان‌َ تسبيح‌ و تنزيه‌ حق‌ ‌است‌ ‌از‌ جميع‌ نقائص‌ امكان‌ و عيوب‌ و احتياج‌ زيرا ‌از‌ لوازم‌ ولد داشتن‌ جسميت‌ و مكان‌ و تركيب‌ و احتياج‌ ‌است‌ و خداوند ‌از‌ جميع‌ ‌اينکه‌ عيوب‌ منزه‌ و مبرا ‌است‌.

رَب‌ِّ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ رَب‌ِّ العَرش‌ِ خالق‌ و موجد و مربي‌ جميع‌ ‌آنها‌ ‌است‌ بلكه‌ جميع‌ ‌ما ‌فيها‌ ‌است‌ بلكه‌ جميع‌ ‌ما سوي‌ اللّه‌ ‌است‌ تمام‌ وفق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ و عين‌ صلاح‌.

عَمّا يَصِفُون‌َ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ بالاخص‌ يهود و نصاري‌ ‌که‌ العياذ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ شريك‌ قرار داده‌ و ‌او‌ ‌را‌ جسم‌ مي‌دانند و بالاي‌ عرش‌ نشسته‌ و ‌در‌ باغ‌ بهشت‌ ‌براي‌ تفريح‌ آمده‌ گردش‌ كند و فرداي‌ قيامت‌ ‌بر‌ تخت‌ مي‌نشيند و حكم‌ مي‌كند و ‌او‌ ‌را‌ مي‌بينند و ساير مزخرفات‌ و كفريات‌ خداوند ‌از‌ همه‌ اينها منزه‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 82)- بعد از این سخن به دلیل روشنی بر نفی این ادعاهای واهی پرداخته، می‌فرماید: «منزه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار عرش از توصیفی که آنها می‌کنند» (سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ).

کسی که مالک و مدبر آسمانها و زمین است و پروردگار عرش عظیم می‌باشد، چه نیازی به فرزند دارد؟

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع